هدف از این کارآزمایی بالینی تصادفی مقایسه اثر 2 روش تمرینی دویدن بــه جلـو و روی تعادل استاتیک بوده است. در مطالعه مقدماتی، تکرارپذیری نتایج حاصل از آزمون تعــادل اسـتاتیک تـایید قـرار گرفـت. سـپس مورد بررســی و با استفاده از یک نمونه 20 نفری از مردان جوان و افراد بــه روش تصـادفی جوان به روش غیراحتمالی ساده انتخاب شد و نمونه 30 نفری از مردان سالم به تعداد 3 جلســه در هفتـه و منظم به 2 گروه 15 نفری تقسیم شدند. برای یک گروه به مدت 6 هفته و برای گروه دیگر با همـان حجـم تمریـن دویـدن بـه دقیقه در هر جلسه با سرعت انتخابی دویدن به جلو و عقب انجام شد. آزمون مورد استفاده در این مطالعــه بـرای تعـادل اسـتاتیک، آزمـون رومـبرگ تصحیـح Rhomberg Modified (بود که در 4 مرحله به فاصلههای زمانی 2 هفته ای ارزیابی صورت گرفـت شده( بین 2 گروه توسط آزمون آمــاری زوج” و نتایج به دست آمده در هر گــروه توســط آزمون آماری “t و مستقل” با یکدیگر مقایسه گردید. نتایج به دست آمده نشان دهنده بهبودی معنی دار آزمون در هر گروه t ” عدم وجود اختلاف معنی دار بین 2 گروه بعد از 6 هفته بود. همچنین در گروه دویدن بـه عقـب، آزمـون،
و پیشرفت سریعتری را از نظر زمانی نشان داد.
اگـر چـه نیـاز بـه تعـادل در رقــص بالـه بـارز اسـت امـا ورزشهایی مانند ژیمناستیک و برای انجام هر فعالیتی که ورزشکار در آن باید بدن خود را در مقـابل نـیروی جاذبـــه کنــترل نمــاید، نــیز ضــروری میباشد. از سوی دیگر، دویدن اساسیترین حرکت قــابل شامل تغیــیرالگوی حرکتی در تمام ورزشها است و بحث و تبدیل نیروهای عضلانی در جابجا شدن از طریق الگوهای و تمـام عضـلات و حرکتی متقابل پیچیده میباشد کــه تقریبـاً مفاصل بزرگ بدن را درگیر میکند.
به همیـن دلیـل، در ضایعـات انـدام تحتـانی، بخصـــوص ورزشـکاران بـاید از طریـق برنامـه راه رفتـن بــه دویــدن باز و بسته حرکتی میباشند. اگر چه فعالیتهای راه رفتــن و پیشرفت داده شوند که این فعالیتها ترکیبی از اجزای زنجیره بسته حرکتــی هسـتند امـا دویدن دربرگیرنده زنجیره باز و عملکردی بودن طبیعــت آنـها، مـا را مجبـور بـه اسـتفاده و پیشرفت کنترل شده از راه رفتن به دویدن در ضایعات اندام تحتانی میکند. مــهارت دویـدن بطـور عمـده در 2 سـطح بــه عقیـده دویدن به عقب مطرح میشود و دویدن به جلو وعملکردی بودن هر دو مــهارت در محققانی مانند Cipriani، توانبخشی واضح میباشد.
در ســالهای اخـیر مطالعـاتی عمده روی اختلافات نوروفیزیولوژیکی، متغیرهای حرکتی و در زمینه مقایسه ایـن دو تمریـن صـورت گرفتـه کـه بطـور تنفسی بوده است. برخی از متغیرهای قلبی عروقی و مولفان معتقدند کــه بـه احتمـال قـوی مکانیسـمهای عصبـی مشابهی در زمینه حرکت به عقب مانند حرکت به جلو وجود دارند. اما گروهی دیگر بر این بــاور هسـتند کـه تواناییـهای حرکت به عقب به احتمال قوی در نتیجه مکانیسمهای تطـابق ذاتی در سیستم عصبی مرکزی ایجاد میشود. براســاس تغیـیرات زیـادی در برنامـه حرکتــی نظـر Thorstensson، بطور طبیعی اتفاق میافتد تا حرکت پا در جــهت معکـوس و رو به عقب رخ دهــد. وی مشـاهده کـرد کـه اغلـب عضـلات مورد بررسی در تحقیق او، در حرکت به عقب الگوی فعالیت خود را نسبت به فازهای متفاوت از حرکــت بـه جلـو تغیـیر میدهند.
محققـان در تحقیقـات خـود در رابطـه بـــا پاسـچر پیشـنهاد میکننـد کـه بـرای هـر مـهارت ترکیبـــات
متفاوتی از عضلات ممکن اســت وارد عمـل شـوند. عملکـرد مناسب از عضلات برای تکمیــل مـهارت براسـاس تجزیـه و طبیعـی سیسـتم عصبـی مرکـزی، حـاصل انتخـاب ترکیبــی الگوی معمول تحلیل ورودیهای حسی است که تجربه قبلی و فعالیت عضلانی بر این واکنشها موثر هستند.
در واقع به این دلیل که حرکت به جلو یک الگوی حرکتــی آشنا است، سیستم عصبی مرکزی از همـان الگـوی معمـول از تجربه قبلی جهت ایجاد حرکت اســتفاده میکنـد
مجله دانشگاه علوم پزشکی ایران
بدون دیدگاه